وبلاگicon
✿ شگفت انگيز ✿ سخنان حکیمانه *Wonderful☆

✿ شگفت انگيز ✿ سخنان حکیمانه *Wonderful☆
ღღ هــــــوای حوصله ابـــــریست  ღღ ☆ باور كردني نيست اما حقيقت دارد ! وب شگفت انگیز اتفاقی نیست ..☆ 
قالب وبلاگ
مطالب جالب و خواندنی

غم انگیز وبلاگ دومم

شگفت انگیز اتفاقی نیست
غضنفر به باباش میگه: بابا چرا فقط برا ما جک میسازن ؟
باباش میگه: یه قابلمه بیار تا بهت بگم بعد بابا میزنه ته قابلمه تق تق تق
غضنفر میگه :کیه!!!
باباش: فهمیدی چرا ؟؟؟
حالا این قابلمه را بگیر تا من برم در و باز کنم!!!!!!

☁☂☁☂*************☁☂☁☂

مراحل چهارگانه تحقیق دانشجویان و استادان ؟

یا خود فرد این 4 عمل اصلی رو انجام می دهد

و یا این چهار عمل اصلی رو به فرد دیگری ( مسئول کافی نت ) می سپارد !!

 

                                                         Ctrl +   A

                                           C Ctrl +  

                                V Ctrl +   

                     Ctrl +   P

 

تحقیق آماده شد  لطفاً آن را داخل یه پوشه زیبا قرار دهید

موفق باشید !!!!!!!!!

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

صبح زود مادری برای بیدار کردن پسرش رفت

مادر : پسرم بلند شو. وقت رفتن به مدرسه است.

پسر : اما چرا مامان ؟ من نمی خوام برم مدرسه

مادر : دو دلیل به من بگو که چرا نمی خوای بری مدرسه ؟

پسر : 1- همه بچه ها از من بدشون می یاد

2- همه معلم ها از من بدشون می یاد

مادر : اُه خدای من ! این که دلیل نمی شه

زود باش تو باید بری به مدرسه

پسر : مامان دو دلیل برام بیار که چرا من باید برم مدرسه ؟

مادر : 1- تو الآن پنجاه و دو سالته

2- تو مدیر مدرسه هستی !!!

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

معلم فلسفه یک صندلی می گذاره وسط کلاس

و به شاگردانش میگه : شما باید یک مقاله بنویسید

و در آن ثابت کنید که این صندلی وجود ندارد !

یکی از شاگردان دو کلمه می نویسه و ورقه شو می ذاره رو میزش

و بعد از اینکه معلم ورقه ها را تصحیح می کنه اون بهترین نمره رو می گیره!

می دونید چی نوشته بوده ؟



نوشته بوده : کدوم صندلی ؟!!!

 


موضوعات مرتبط در وب شگفت انگیز: مطالب خواندني، داستان عاشقانه
[ ] [ ] [ ... ]
در کلبه ما رونق اگر نیست صفا هست ،

 آنجا که صفا هست در آن نور خدا هست .

فرهاد و هوشنگ هر دو بيمار يک آسايشگاه روانى بودند. يکروز همينطور که در کنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عميق استخر انداخت و به زير آب فرو رفت.   
هوشنگ فوراً به داخل استخر پريد و خود را در کف استخر به فرهاد رساند و او را از آب بيرون کشيد.
وقتى دکتر آسايشگاه از اين اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد، تصميم گرفت که او را از آسايشگاه مرخص کند.   
هوشنگ را صدا زد و به او گفت: من يک خبر خوب و يک خبر بد برايت دارم. خبر خوب اين است که مى توانى از آسايشگاه بيرون بروى، زيرا با پريدن در استخر و نجات دادن جان يک بيمار ديگر، قابليت عقلانى خود را براى واکنش نشان دادن به بحرانها نشان دادى و من به اين نتيجه رسيدم که اين عمل تو نشانه وجود اراده و تصميم در توست. واماخبربد   :        
اين که بيمارى که تو از غرق شدن نجاتش دادى بلافاصله بعد از اين که ازاستخر بيرون آمد خود را با کمر بند حوله حمامش دار زده است و متاسفانه وقتى که ما خبر شديم او مرده بود.                     
هوشنگ که به دقت به صحبتهاى دکتر گوش مى کرد گفت: او خودش را دار نزد. من آويزونش کردم تا خشک بشه.....                


موضوعات مرتبط در وب شگفت انگیز: داستان عاشقانه
[ ] [ ] [ ... ]

« دیوید دانشجوی انگلیسی با طعنه به دوست و همکلاسی ایرانی اش همایون می گوید :

چرا خانوماتون نمیتونن با مردا دست بدن یا لمسشون کنن؟؟

یعنی مردای ایرانی اینقدر کارنامه خرابی دارند و خودشون رو نمیتونن کنترل کنن؟؟

همایون لبخندی میزند و می گوید :

ملکه انگلستان میتونه با هر مردی دست بده ؟

و هر مردی می تونه ملکه انگلستان رو لمس کنه؟!

دیوید با عصبانیت می گوید :

نه! مگه ملکه فرد عادیه ؟!!

 فقط افراد خاصی می تونن با ایشون دست بدن و در رابطه باشن!!!

همایون هم بی درنگ می گوید :

خانوم های ایرونی همشون ملکه هستن!!! »

منبع : www.AsanDownload.com

برای خواندن داستانهای جالب دیگه : معشوقه - حسرت - روز پدر - عشق واقعی و.....


موضوعات مرتبط در وب شگفت انگیز: داستان عاشقانه
ادامـــــــه مطــــلب کلـــــــیک کـــــــنید !!! بدو بیا ادامه مطلب ......... ؟
[ ] [ ] [ ... ]

از دختر دوستم پرسیدم در آینده می خواهی چکاره بشی ؟

گفت : می خوام رئیس جمهور بشم .

گفتم : برای چی ؟ اگر رئیس جمهور بشی می خوای چکار کنی ؟

گفت : می خواهم به فقیرها کمک کنم تا گرسنه نباشند .

گفتم تا اون موقع چرا می خواهی صبر کنی بیا خونه من به باغچه ها برس – پارکینگ رو تمیز کن – حیاط رو جارو بزن و.......

بعد هفته ای 50 دلار بهت می دهم و می برمت به منطقه ای فقیر نشین و بعد برو به بچه های فقیر کمک کن تا بتوانند غذا و پوشاک تهیه نمایند.

کودک مستقیم تو چشمام نگاه کرد و گفت : چرا همون بچه های فقیر رو نمی بری خونت تا این کارها رو انجام بدن و همون پول رو به خودشون بدی .

یه نگاهی بهش کردم و گفتم به دنیای سیاست خوش اومدی.

برای خواندن داستان های پند آموز جالبه دیگه مانند : مرد سیگاری - تعمیر کار و جراح

ادامه مطلب رو کلیک کنید امیدوارم در این وبلاگ لحظاتی خوش رو سپری کنید .


موضوعات مرتبط در وب شگفت انگیز: داستان عاشقانه
ادامـــــــه مطــــلب کلـــــــیک کـــــــنید !!! بدو بیا ادامه مطلب ......... ؟
[ ] [ ] [ ... ]

یکی از قهرمانان افسانه ای تنیس بعد از سال ها قهرمانی دچار بیماری قلبی می شود و او را به بیمارستان می برند بعد از مراقبت های ویژه تصمیم می گیرند که به اون خون بدهند لذا کیسه ای خون را به آن فرد تزریق می کنند . بعد از مدتی ناخواسته متوجه می شوند خون تزریق شده آلوده بوده و قهرمان افسانه ای تنیس به بیماری ایدز مبتلا شده و وقتی طرفدارن او متوجه این موضوع می شوند برای قهرمان خود نامه های فراوانی برای دلجویی می فرستند . از این میان نامه کودکی قهرمان را به فکر فرو می برد که چرا خدا از میان این همه افراد شما را به این بیماری نا خواسته و مرگ بار مبتلا کرده . آیا حق شما بود که سرنوشتتان اینچنین شود شما ورزشکار محبوب ما بچه ها بودید . عکس شما بر روی دیوار خانه ما بچه هاست . من دیگه دوست ندارم راه شما را ادامه دهم و قهرمان بشم . من از هر چی ورزش تنیس بدم می آید . آخه چرا ......... ؟

قهرمان در پاسخ به جواب محبت آمیز آن کودک چنین نوشت ؟

برای خواندن ما بقی داستان ادامه مطلب رو کلیک کنید !!!!


موضوعات مرتبط در وب شگفت انگیز: داستان عاشقانه
ادامـــــــه مطــــلب کلـــــــیک کـــــــنید !!! بدو بیا ادامه مطلب ......... ؟
[ ] [ ] [ ... ]

مردي در جهنم بود .  كه فرشته اي براي كمك به او آمد و گفت : من تو را نجات مي دهم

براي اينكه تو روزي كار نيكي انجام داده اي فكر كن ببين آن را به خاطر مي آوري يا نه ؟

او فكر كرد و بعد يادش آمد كه روزي در راهي كه مي رفت عنكبوتي را ديد اما براي آنكه او را

له نكند راهش را كج كرد و از سمت ديگري عبور كرد .

فرشته لبخند زد و بعد ناگهان تار عنکبوتی پایین آمد و فرشته گفت تار عنکبوت را بگیر و بالا برو

 تا به بهشت بروی. مرد تار عنکبوت را گرفت در همین هنگام جهنمیان دیگر هم که فرصتی

 برای نجات خود یافتند به سمت تار عنکبوت دست دراز کردند تا بالا بروند اما مرد دست آنها

 را پس زد تا مبادا تار عنکبوت پاره شود و خود بیفتد. که ناگهان تار عنکبوت پاره شد و مرد

 دوباره به سمت جهنم پرت شد فرشته با ناراحتی گفت تو تنها راه نجاتی را که داشتی با فکر کردن

 به خود و فراموش کردن دیگران از دست دادی. دیگر راه نجاتی برای تو نیست و بعد فرشته ناپدید شد

کودکی که لنگه کفشش را امواج از اوگرفته بود روی ساحل نوشت دریا دزد کفشهای من است .

مردی که از دریا ماهی گرفته بود روی ماسه ها نوشت دریا سخاوتمندترین سفره هستی.

 موج آمد و جملات را با خود شست….
تنها این پیام باقی ماند : حرفهای دیگران را در وسعت خویش حل کن تا دریا بمانی.....

  عکس   داستان كوتاه   داستان صادق چوبک

دوستان عزيز براي خواندن داستان هاي پند آموز و جالب به ادامه مطلب برويد :

ادامه داستانهاي جذاب مانند :

عجب يوسف ( ع ) - مسافر - آدم - جعبه هاي سياه و طلايي - راه بهشت و......


موضوعات مرتبط در وب شگفت انگیز: مطالب خواندني، داستان عاشقانه
ادامـــــــه مطــــلب کلـــــــیک کـــــــنید !!! بدو بیا ادامه مطلب ......... ؟
[ ] [ ] [ ... ]

مسافر کش :

%D8%AA%D8%A7%DA%A9%D8%B3%DB%8C داستان  مسافر کش. . .

تاكسي بدون مسافر شب در حال حركت بود ناگهان مرد خوش چهره مذهبي دست تكان

مي دهد و راننده كنار مي زند و آن را سوار مي كند مرد در بين راه چند باري از راننده

مي پرسد شما من را نمي شناسيد راننده مي گويد : نه

بعد از مدتي يك مسافر خانم را نيز سوار مي كند. دوباره آن مرد از راننده مي پرسد ببخشيد

آقا من رو نمي شناسيد ؟ راننده دوباره مي گويد نه ، شايد اشتباه گرفته ايد .

مرد اين بار مي گويد : من عزرائيلم ، آمدم جانت رو بگيرم .

راننده با خنده مي گويد آقا ما رو اسكول گير آورده ايد ..... كه ناگهان مسافر خانم از عقب

مي گويد : ببخشيد آقاي راننده با كي حرف مي زنيد كه راننده از ترس و حفظ جان ترمز

ناگهاني گرفته و ماشين را رها كرده و با سرعت فرار مي كند .

بعد زن و مرد با هم ماشين رو مي دزدند .

برای مشاهده داستان های هیجانی دیگر به ادامه مطلب بروید. اوج هیجان را تجربه کنید:


موضوعات مرتبط در وب شگفت انگیز: مطالب خواندني، داستان عاشقانه
برچسب‌ها: داستان آموزنده, داستان, داستان جذاب, داستان کوتاه
ادامـــــــه مطــــلب کلـــــــیک کـــــــنید !!! بدو بیا ادامه مطلب ......... ؟
[ ] [ ] [ ... ]

بهترين و مهربانترين زوج جهان در سال  2011 را انتخاب كردند.

روزي كه آنها براي دريافت جايزه خود در همايش شركت كرده بودند .

خبرنگاري از مرد جوان و خوشبخت پرسيد : دليل اينكه شما و همسرتان را به

عنوان بهترين زوج انتخاب كردند چيست ؟

دليلي را كه مرد جوان آورد تعجب خبرنگار را در بر داشت طوري كه او چند

دقيقه گيج مانده و از تعجب شاخ در آورد .

براي دانستن دليل اين زوج جوان و موفق اگر تمايل داريد به ادامه مطلب برويد ؟


موضوعات مرتبط در وب شگفت انگیز: مطالب خواندني، داستان عاشقانه
ادامـــــــه مطــــلب کلـــــــیک کـــــــنید !!! بدو بیا ادامه مطلب ......... ؟
[ ] [ ] [ ... ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وب شگفت انگیز

           
      ( الله نور السماوات و الأرض )

✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿

جنگل به سلطانش مینازه...
بلاگفا هم به شگفت انگیز

✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿

وَ إِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ
 
بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُــوا الـــذِّكْرَ

وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا       

هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ


♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

سلام دوست عزیز ممنون که این وبلاگ رو برای دیدن انتخاب کردید .
به شما خیر مقدم می گویم .
-------------------------------------------
پیشنهاد دوستانه :
به جای اینکه وقت خود را برای خواندن و دیدن چندین وبلاگ جدید هدر دهید موضوعات و مطالب وب شگفت انگیز را چندین بار بخوانید !!!

ღღღღღღღღღღღღ

یادمان باشد اگر گل چیدیم،
عطر و  برگ و  گل و  خار،
همه همسایه دیوار به دیوار همند..
-------------------------------------------
شعار وب شگفت انگیز :

من مسئول آنچه هستم ، که می گویم؟
نه آنچه که شما برداشت می کنید!!!

شگفت انگیز اتفاقی نیست .....

++++۞۞۞۞۞۞++++++


گلی خوشبوی در حمام روزی
رسید از دست محبوبی به دستم
بدو گفتم که مشکی یا عبیری
که از بوی دلاویز تو مستم
بگفتا من گلی ناچیز بودم
ولیکن مدتی با گل نشستم
کمال همنشین در من اثر کرد
و گرنه من همان خاکم که هستم

۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞

آدما دو دسته هستن
اونایی که در جواب ِ “پاشو بریم” میگن کجا؟ و اونایی که میگن بریم. . .


۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞

بازدیدکنندگان عزیز لطفاً از مطالب پیشین ما دیدن کنید
در ضمن  موضوعات وب  رو هم از دست ندید!!
و برای بهتر شدن وبلاگ شگفت انگیز
نظر فراموش نشه ............ ؟

___████__████_███
__███____████__███
__███_███___██__██
__███__███████___███
___███_████████_████
███_██_███████__████
_███_____████__████
__██████_____█████
___███████__█████
______████ _██
______________██
_______________█
_████_________█
__█████_______█
___████________█
____█████______█
_________█______█
_____███_█_█__█
____█████__█_█
___██████___█_____█████
____████____█___███_█████
_____██____█__██____██████
______█___█_██_______████
_________███__________██
_________██____________█
_________█
________█
________█
موضوعات

 شگفت انگیز وبلاگ اصلیم

امکانات وب شگفت انگیز



جستجو در وب شگفت انگیز
بک لینک